شاهین نجفی می تواند نماد نسلی
شود که مدتهاست بدون الگویی برای پیشرفت راه پیموده. قصد من از این پست ،
اصلن و ابدن بزرگ کردن شاهین نجفی و یا اغراق در خصوصیاتی که با خودش و
ترانه هایش حمل می کند ، نیست. شاهین برای من قصه ای شبیه مذهب است. ( با
پارادوکسی بسیار طنز آلود) مذهب در ذهن من و در تجربه هایی که در برخورد با
آن داشته ام ، همیشه حالتی ارتجاعی داشته است. چیزی که تاریخ به خود دیده
است ، نشانگر این مساله است که هرجا دیکتاتوری مذهبی سر کار بوده ، معمولن
مذهب به کشتن خویش مشغول شده است. و در نقطه ای بسیار مقابل آن ، در حکومتی
که مذهب را کنار گذاشته و بدان نپرداخته است ، مذهبیون زیادی رشد کرده
اند. شاهین نیز برای من ( که به جرئت ، می توانم بگویم یکی از طرفدارانش
هستم ) همین حکم را اجرا کرده است. کارهای اولیه شاهین به دل من نمی
نشستند. فرهنگ لغاتی که استفاده می کرد ، برای من نچسب بودند. از زبان لاتی
اش در بسیاری از کارهایش خوشم نمی آمد و گاهی به نظرم می آمد بسیار نا
آگاهانه و تنها به دلیل شهرت طلبی دست به انتخاب چنین دایره واژگانی زده
است. حالا چرا آن را با مذهب در یک کفه قرار دادم ؟ تمام کودکی و نوجوانی
من در تاثیر زدگی ِِ مذهب گذشت. آنقدر در مذهبی که توسط مدرسه ، جامعه و
حتی کوچه و خیابانی که درش بازی می کردم ، غرق بودم که هر چیز دیگری برای
من یک نـــــــــــــــــــه بزرگ بود. در ذهن نوجوان من ، نماز نخواندن و
حجاب نداشتن ،به همان اندازه نچسب به نظر می آمدند که خایه و لای پا و
خارتو در اولین آهنگ هایی که از شاهین شنیدم.
نظر شخصی من در الگو برداری از ابر قهرمان ها ، اینست که دوره شان تمام شده است . جامعه ای که بیش از حد با تکثر روبروست ، دیگر از لفافه ی مدل برداری از شخصی خاص بیرون آمده و به هیچ وجه نیز در آن لفافه نمی پیچد. چیزی که در شاهین نجفی ، برای من جذابیت دارد ، اطلاعات و دانشی است که پشت کلمه هایش چیده شده اند. برخلاف موج بزرگ بی سوادی که در هنر امروز به وفور دیده می شود ، شاهین نجفی ، با اینکه در حال فعالیت در حوزه موسیقی است ، گذری به ادبیات و فلسفه و مذهب زده است. اینها یعنی او مطالعه می کند. عنصر ِ فراموش شده ِ نسل ما و کاملن به فنا رفته ِ نسل بعد.
بارها به این مساله فکر کردم که چرا استفاده واژگانی در زبان انگلیسی به راحتی انجام می گیرد اما در فارسی مدام با حجب و حیا مواجه می شود. اگر شاهین به جای کلمه منی از Semen استفاده می کرد ، این کلمه اینقدر برجسته توی آهنگش نایستاده بود. او دارد دیوار حیایی را می شکند که فرهنگ-مذهبی با قدمت ، بسیار محکم بنا کرده است.
خصوصیت خاص تر او اینست که قصد ندارد مردمی باشد. در مردمی بودن ، ابتذالی نهفته است که مانع رشد آرتیست می شود. دم دست ترین مثالش موسیقی پاپ یا مردمی است که هر چه با زمان رشد کند و به روز شود ، هرگز از دام سطح رها نشده و توان عمقی شدن را ندارد. همانطور که بالاتر گفتم ، امروز الگوها معنای واقعی خود را از دست داده اند. همانقدر که مُد به سرعت مسیر عوض می کند ، دنیای اشباع شده از قهرمان ها نیز ، راهی جز عوض کردن الگوهایش به صورت مکرر ندارد. با این حال هنوز هستند کسانی که به تاثیر الگو ها معتقدند. اگر بخواهم از دریچه چشم آنها به موضوع نگاه کنم ، شاهین ، نماد کامل تری برای یک پیشرفت انسانی ، نسبت به هم مسیرانش است.
امید که همیشه در آگاهی سیر کند.
نظر شخصی من در الگو برداری از ابر قهرمان ها ، اینست که دوره شان تمام شده است . جامعه ای که بیش از حد با تکثر روبروست ، دیگر از لفافه ی مدل برداری از شخصی خاص بیرون آمده و به هیچ وجه نیز در آن لفافه نمی پیچد. چیزی که در شاهین نجفی ، برای من جذابیت دارد ، اطلاعات و دانشی است که پشت کلمه هایش چیده شده اند. برخلاف موج بزرگ بی سوادی که در هنر امروز به وفور دیده می شود ، شاهین نجفی ، با اینکه در حال فعالیت در حوزه موسیقی است ، گذری به ادبیات و فلسفه و مذهب زده است. اینها یعنی او مطالعه می کند. عنصر ِ فراموش شده ِ نسل ما و کاملن به فنا رفته ِ نسل بعد.
بارها به این مساله فکر کردم که چرا استفاده واژگانی در زبان انگلیسی به راحتی انجام می گیرد اما در فارسی مدام با حجب و حیا مواجه می شود. اگر شاهین به جای کلمه منی از Semen استفاده می کرد ، این کلمه اینقدر برجسته توی آهنگش نایستاده بود. او دارد دیوار حیایی را می شکند که فرهنگ-مذهبی با قدمت ، بسیار محکم بنا کرده است.
خصوصیت خاص تر او اینست که قصد ندارد مردمی باشد. در مردمی بودن ، ابتذالی نهفته است که مانع رشد آرتیست می شود. دم دست ترین مثالش موسیقی پاپ یا مردمی است که هر چه با زمان رشد کند و به روز شود ، هرگز از دام سطح رها نشده و توان عمقی شدن را ندارد. همانطور که بالاتر گفتم ، امروز الگوها معنای واقعی خود را از دست داده اند. همانقدر که مُد به سرعت مسیر عوض می کند ، دنیای اشباع شده از قهرمان ها نیز ، راهی جز عوض کردن الگوهایش به صورت مکرر ندارد. با این حال هنوز هستند کسانی که به تاثیر الگو ها معتقدند. اگر بخواهم از دریچه چشم آنها به موضوع نگاه کنم ، شاهین ، نماد کامل تری برای یک پیشرفت انسانی ، نسبت به هم مسیرانش است.
امید که همیشه در آگاهی سیر کند.