من زن وحشی هستم. وحشی بدین معنی که دچار سنسور های حساس به سکسیسم شده ام. وحشی به این معنی که اگر حس کنم جایی دارد به جنسیتم توهین می شود، جواب می دهم. با این حال همیشه اینطور نبوده است. خیلی نقطه ها در گذشته ام وجود دارد که دیده، رنج کشیده و جوابی نداده ام. وقتی یکی از رییس های قبلی ام ، وارد اتاق اساتید شده ، به باسن من خیره شده و بعد جلوی چشم من در فاصله ای نیم متری چیزی توی گوش همکار ِ مردَم گفته ،پوزخند زده و رفته است ، جلویش نایستادم ، سرش داد نزده ام که نگاهت حرفه ای نیست و محیط کار ، رفتاری حرفه ای را طلب می کند. چرا ؟ مگر آدم به رییسش چیزی می گوید ؟ چیزی که من اینجا به صورت خودآموز ، آموخته ام اینست که آدم به رییسش حرفی نمی زند که باعث دلخوری اش شود.
چند سالیست که تحمل نگاه ها برایم ساده تر شده. نه به این معنی که برخورد نمی کنم ، بلکه به این معنی که توانسته ام هضم کنم فرد مذکور بیمار است و آدم از بیمار عصبانی نمی شود. توی جمع چهارنفره ی دوست های خیلی خیلی صمیمی ام ، اما ، بارها به چیزهای کوچکی گیر داده ام. ساعت ها با دوست هایم که همه روشنفکر هستند بحث کرده ام که فلان جمله ات توهین آمیز است. فلان جمله آنقدرها توهین آمیز نبوده اما حساسیت من به جمع دوستانه ام بیشتر از اجتماعی است که عموم را تشکیل می دهد و من شناخت ارجحی بدان ندارم. جمعی که من برایش ارزش خاصی قائلم ، خیلی مهم تر از بقال سر کوچه است. به همین نسبت وقتی می بینم کارگردانی طنزنویس که ازش توقع می رود روشنفکر باشد ، استتوسی بسیار توهین آمیز می نویسد ، عصبانی می شوم. بدتر از آن ، وقتی می بینم زن های زیادی ، بدون اینکه بدانند چه توهین هایی را به جان خریده اند ، دست به شر کردن استتوس می زنند ، غمگین تر می شوم. نقطه ی اولیه ی این راه ، خود ما زنان هستیم. چرا که این ظلم و جفا به این جنسیت روا شده و اگر ما به این توهین ها عادت کنیم ، جامعه با سرعتی روزافزون به آن ها عادت می کند. نمونه اش غیرت مردانه ای است که هنوز توی این مملکت به عنوان ِ حس عاشقانه ای بیان می شود و از طرف بسیاری از خانم ها ، مورد توجه و قدردانی قرار می گیرد. تا خودت یاد نگیری که به خودت به چشم جنس نگاه نکنی ، نباید انتظار داسته باشی که باقی دنیا این نگاه را ادامه ندهند . ته ِ این استتوس برای آقای ژوله متاسفم که بدون فکر هرچه در ذهن جنس گرایشان گذشته ، را به رشته ی تحریر در آورده اند. از دوستانم هم متشکرم که از حساسیت های من عصبانی نمی شوند و به بحث ادامه می دهند. یک روز شاید جهان ، شبیه جمع ِ چهار نفره ای باشد که ساکنینش میل به بهتر شدن دارند.
مطلب ژوله :
" داور دقت کن (+18) ایشون کلادیو رومانی مدل ایتالیاییه که قراره از فصل بعد رقابتهای سری آی ایتالیا رو قضاوت کنه. اون وقت بعضی دوستان میپرسن چرا فوتبال ما پیشرفت نمیکنه. واقعا چرا پیشرفت کنه وقتی جذابترین داورهای ما غلامعلی همیراد و نوذر رود نیلاند؟ داور که همچین چیزی باشه، اعتراض به داوری هم کم میشه، فوق فوقش بازیکنا قصد فریب داور رو دارن که با یه کارت زرد روبرو میشن.بعد این داور نقطه پنالتی رو نشون بده همه تشویق میکنن، نقطه کرنر رو نشون بده همه تشویق میکنن، کلا هر نقطهای رو نشون بده همه تشویق میکنن. اصلا تشویق کردن از ویژگیهای بارز ایتالیاییها میشه. اینجوری دیگه اشتباهات داوری هم جزیی از بازی محسوب میشه، داور در تمام صحنهها حضور داره، شیر سماور و اگزوز خاور هم برای شما فحش محسوب میشه، برای داور خاطره ست. اون وقت اینجا عادل ده بار میبره عقب، میاره جلو، باز هم هم در این صحنه چیزی مشخص نیست (نمیبره لذت) جا داره که خانوم چرخنده رسیدگی کنن واقعا. "
۱ نظر:
واقعا مایه تاسفه. وقتی می بینم مطلب این آقا با نگاه تحسین آمیز و موافق مرتبا لایک می خوره و به اشتراک گذاشته میشه، حالم بد میشه.
وقتی فامیل و دوستان با وقاحت تمام در گروه های وایبری جک های جنسی میگذارن و کسی هم چیزی نمیکه یا دختر و پسر با هم می خندن، از سر و کله زدن مداوم باهاشون خسته میشم.
ارسال یک نظر