من با امضايي و مهري بر كاغذي و چند كلمه ي ساختگي ، مجاز به دوست داشتن تو مي شوم.
اينجا همه چيز خنده دار است.اما وقتي مي خندي دردت مي آيد.
اينجا چيزهاي خنده دار تيز است.
و من ريشه هايم را در اين سرزمين ويران شده كاشته ام.
.
از وقتي از مشهد رفته اي ، گوشه اي از تو روي صندلي ماشين هميشه نشسته است.
---------------
پ.ن:
اين خيابان تاريك كه بعد از ظهر بود و بعد از قدم هاي تو مرد!(امير رضا ناصري)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر