Instagram

دوشنبه، اسفند ۱۴

جنگ جهانی ِ همیشه در جریان !

صحنه ای هست در فیلم ِ " زندگی زیباست " ِ بنینی ، که مامور ها پیرمردها را از صف می کشند بیرون و می برند توی گروه جداگانه ای . . بعدتر می گویند پیرمردها و بچه ها لازم نیست کار کنند ... بعدترتر هم می کشندشان.. توی حمام های گاز.. حالا وضع، وضعِ ماست. روبات هایی هستیم که بازی مان می دهند و بازی را بلد می شویم.. بعد دیگر ادامه ی بازی می افتد دست ِ خودمان..لازم نیست کسی با چوب و چماق بالای سرمان ایستاده باشد ، تنها فکر ِ چوب و شمایل ِ چماق کافی است برای ما ، که صف بسازیم بین خودمان و آدم های دورمان ..هی جدا کنیم. هر کسی خدا را قبول دارد برود اینور و هرکسی اتئیست است برود آنور... پاپ دوست ها بروند آن آخر و راک باز ها بیایند اینجا.. فمنیست ها این طرف و بی سوادها آن طرف.. مراقب باشیم تداخلی ایجاد نشود و تا می توانیم نگذاریم بحثی ، حرفی ، تماسی بین قطب ها ایجاد شود... انقلاب می شود درون مان.. بیرون مان... هر کسی برود توی غار خودش و بنشیند بد و بیراه بگوید به بویی که از غار همسایه اش بلند شده.. هر کسی منتظر باشد یک نفر از غار آنوری ها کم شود.. بمیرد.. بسوزد.. نابود شود.. هرکسی بیشتر پرونده ساخت برای گروه دیگر ، بهتر است.. آخرش هم به همان حمام گاز ختم می شود.. ما همه محصول ِ یک بازی هستیم.. همه هم به یک شکل مرده ایم.

۲ نظر:

محـمد گفت...

بنینی درسته. گ خونده نمیشه.

Unknown گفت...

محــمد : چشم.مرسی.