هیچ کس بیشتر از من غصه این ننوشتن ها را نمی خورد. اما همه بعد از خواندن برچسب دو تایی و اتفاق خوب حدس های زیادی می زنند تا دلیل این ننوشتن را پیدا کنند. من می گویم تمام آن دلیل ها قلابی اند. هیچ کدام شان به من نمی چسبد. اگر کامپیوترم خراب نمی شد, هنوز آخر شب ها که برمی گشتم خانه ام , جای من پشت پی سی بود. حتی اگر خستگی تاسر انگشتهام را پوشانده بود. دنبال درست کردن پی سی نرفتم. قبول. اما از سر گرفتاری بود. وقت کم. و چشم دوختن به روز آمدن آقای او و سپردن پی سی بهش. آقای او آمد اما پی سی هنوز چشم باز نکرده و من با این همه کلاس و جلسه حتی وقت خرید های روز های عید را نداشته ام چه برسد به عبور از فیلترهای دوست داشتنی و غرق شدن توی وبلاگ ها. همین الان هم دارم با گوشی گنده ی جدیدم که اسمش را بلانش گذاشته ام تایپ می کنم. خیال درست شدن پی سی من را از سر خود بیرون کنید.
۸ نظر:
nemidunestam gushie gondat mitune az filteram begzare!!!
برخیز که میرود زمستان
بگشای در سرای بستان
نارنج و بنفشه بر طبق نه
منقل بگذار در شبستان
وین پرده بگوی تا به یک بار
زحمت ببرد ز پیش ایوان
برخیز که باد صبح نوروز
در باغچه میکند گل افشان
خاموشی بلبلان مشتاق
در موسم گل ندارد امکان
سال نو مبارک . همیشه شاد و خوشبخت باشی
من هم خیلی وقته که ننوشتم ...
آخ اخ بوس به تو!اما منم همین برچسب ها را به تو میزنم گل گلکم
سعی کن یک جوری درستش کنی دیگه ...
اسمش را بلانش گذاشته ام...حس لبخند
بلانش : درست است که سفیدی یکدست پشتش بلانش را آورد توی ذهنم اما حقیقت اینست که بخاطر تو اینقدر این اسم را دوست دارم.
سلام يلداجان خوشحالم كه اينجارو پيداكردم من نوشته هاتو دوست دارم بازم ميام اينجا
ارسال یک نظر